تفاوتهاى روانى
تفاوتها، رمز نازها و نیازها هستند این تفاوتهاى زیبا است که نتایجى زیبا به بار مى آورد و عامل جذبه ها، کشش ها و کوشش ها مى گردد. اگر تفاوت هاى متناسب میان زن و مرد نبود، تنوع و جذب و انجذاب ، در زندگى این دو، مفهومى نداشت . و به یک زندگى سرد و بى روح مبدل مى گشت .
ویژگیها و تفاوتهاى این این دو موجب گشته است که هر دو مطلوب و طالب و معشوق و عاشق یکدیگر باشند و هر کدام به شیوه مخصوص به خود، در مقام جذب دیگرى و آرامش جوئى از او برآیند.
براى هر محققى مسلم است که این جذب و انجذاب تنها از طریق غریزه جنسى و اقناع آن نیست ، که بالاتر از آن و با شکوه تر از آن مى باشد.
مرد، پناهگاه است و زن آرامش بخش
زن و مرد از تفاوتهاى لطیف و زیباى روحى برخوردارند که اگر اینها نبودند این دو موجود نمى توانستند کامل گردند زیرا آنان مکمل یکدیگرند و هر کدام بدون دیگرى ناقص است .
زن علاوه بر ویژگیهاى خود و علاوه بر غرائز گوناگون ، آرزو دارد که در پناه مردى قرار گیرد و آن مرد هم مخصوص به او باشد. به همین جهت از هنر دلبرى برخوردار است و در صدد صید قلب مرد برمى آید و اگر داراى این خصیصه روحى و هنر نبود نمى توانست دل مرد را شکار کند و تسخیر نماید، این خصیصه یک ویژگى زنانه است و از او زیبا.
مرد علاوه بر غرائز مختلف ، دوست مى دارد که قهرمان باشد و او را به این جهت بپذیرند، و نیز مرد در طوفان هاى زندگى ، به آرامش دل و نیروئى که او را راحتى جان ببخشد، نیازمند است که این هر دو نیاز، به وسیله زن ، رفع مى گردد و آفرینش با حکمت و تدبیر، همه این تفاوت ها نبود و اگر مرد حالت زنانه داشت ، نمى توانست قهرمان زندگى زن باشد و اگر زن همچون مردان بود هرگز قادر به تسخیر دل مرد نمى گشت ...
این جهت را قرآن مجید تصریح کرده و مى فرماید:
و من ژ ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا ایها و جعل بینکم مودة ورحمة
(... و از آیات و نشانه هاى او این است که براى شما از نفس و جان خودتان زوج آفریده است تا آرامش دل بجوئید و در میان شما مودت و رحمت قرار داده است .)
احساسات متفاوت
زن و مرد، حتى در احساس ها و طرز برداشتها از حقایق و واقعیات متفاوتند تا آنجا که در چگونگى عشق و علاقه به یکدیگر کاملا تفاوت دارند با اینکه جذب و انجذاب طرفینى است ، معذلک نوع علاقه شان به یکدیگر مانند هم نیست . نظام حکیمانه آفرینش ، مرد را مظهر طلب ، عشق ، تقاضا و نیاز آفریده است و زن را مظهر محبوب بودن ، معشوق شدن و جلوه و ناز قرار داده است و احساسات مرد طلب انگیز و احساسات زن ناز آمیز است .
معمولا زن ، هنگامى احساس شکست مى کند که مرد او را دوست نداشته و او نتوانسته است محبوب وقع گردد، در صورتى که مرد، موقعى احساس شکست مى کند که زن و همسر دلخواهش را نیافته یا پس از یافتن نتوانسته است او را در اختیار داشته باشد.
مهر زن و مرد از آیت هاى الهى است
قرآن مجید که انسان را خلیفة الله دانسته بعد انسانى او را پرتوى از وجود الهى مى شمارد، مقصد، مقصد، معشوق ، معبود و محبوب حقیقى و نهائى انسان را کمال و جمال مطلق ، (الله ) تعالى معرفى کرده و عشق و محبت و مهر و وداد او را برخاسته از کمال جوئى و جمال دوستى وى مى داند. و مهر و علاقه اى که میان زن و شوهر هست (علاوه بر علائق و لذائذ حیوانى ) از نوع عشق به جمیل مطلق و پرستش خداى متعال مى باشد که فرمود است :
و من آیاته ان لکم من النفکسم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودة ورحمة ان فى ذلک لایات لقوم یتفکرون
(و از آیتها و نشانه هاى او این هست که از نوع و جان خودتان براى شما جفتهایتان را آفرید تا آرامش دل بجوئید و میان شما مهر و مودت و شفقت و رحمت قرار داد، بى تردید در این جهت همواره آیتها و نشانه هائى براى اندیشه هائى براى اندیشمندان مى باشد.)
در هر دو مورد، هم آفرینش همسر و جفت از نفس و جان خود انسان و هم در ایجاد مهر و محبت ، تکیه شده است بر آیت بودن که انسان آیت و نشانه خدا است و مهر و دادش آیتى دیگراست ....